شب هجرم خوش آمد ناله و فریاد از آن خوشتر
فغانم هم خوش و آه دل ناشاد از آن خوشتر
از او خوش مینماید اینکه بد گوید رقیبان را
وگر هرگز از ایشان مینیارد یاد از آن خوشتر
نرنجم هرگز از بیداد و جور آن جفاپیشه
که جور دلبران خوش باشد و بیداد از آن خوشتر
خوش است این گر ملامتخانهٔ دلها کند ویران
وگر این شیوه را از من کند بنیاد از آن خوشتر
به کوی عاشقی عرض تجمل گو مکن خسرو
که شیرین را بود بیبرگی فرهاد از آن خوشتر
خوش است آب حیات از بهر قید زندگی اما
گرم تیغ تو از هستی کند آزاد از آن خوشتر
فغانی را کشد ناز و عتاب لالهرخساران
زبان طعن تو ای سوسن آزاد از آن خوشتر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به بیرحمی دلی دارد دل صیاد از آن خوشتر
زبانی در کنایت سیلی استاد از آن خوشتر
به خود قیدی نداری با وجود حسن و زیبایی
ز هر خوبی که داری خاطر آزاد از آن خوشتر
فریب خنده میخواند عتاب غمزه میراند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.