گه به لطفم مینوازد گه به نازم میکشد
زنده میسازد مرا آن شوخ و بازم میکشد
نازنین من کجایی وه که در راه امید
دیدهٔ محروم، از اشک نیازم میکشد
گر نگریم میشود خونابها در دل گره
ور بگریم خندهٔ آن عشوهسازم میکشد
هرشب از افسانهٔ غم گیردم خواب اجل
آخر این افسانهٔ دور و درازم میکشد
گر نمیبینم دمی روی تو ای چشم و چراغ
گریهٔ جانسوز و آه جانگدازم میکشد
در غمش چون میشوم با نالهٔ نی همنفس
دلنوازیهای آن مسکیننوازم میکشد
چون فغانی هر نفس میسوزم از داغ نهان
گر کشم آهی ز دل افشای رازم میکشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.