دلم که همره آن مه چو ابر چست شود
گذار تا برود آن قدر که سست شود
ندیده دامن پاک تو مهر و ماه هنوز
درست باد کتانی که خانه شست شود
قلم دریغ مدار از سفینه ی عاشق
که این سفینه باصلاح تو درست شود
نبات تازه ی تو می برد ز دیده گلاب
تبارک الله ازان موسمی که رست شود
من اولت چو بدیدم بغم نهادم دل
که حکم خیر و شر هر کس از نخست شود
دلم بخدمت نخل قدت برآمد زار
که نازکست نهالی که تازه رست شود
دلیر نیست فغانی هنوز در ره عشق
مگر به خدمت اصحاب درد چست شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.