گر میروم نزدیک او شوق وصالم میکشد
ور مینشینم گوشهای تنها خیالم میکشد
بیشمع خود گر میروم در کنج تنهایی شبی
گه غصه خونم میخورد گاهی خیالم میکشد
من خود نمیگویم که او می خورده باشد با کسی
آن شکل مخمورانه و تغییر حالم میکشد
قربان آن شوخم که چون از دور میبیند مرا
چندان تواضع میکند کز انفعالم میکشد
گر چون فغانی میروم در گوشهٔ صحرا دمی
آنجا به یاد نرگسش چشم غزالم میکشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.