هر لحظه ام خیال بسوی دگر برد
دستم گرفته بر سر کوی دگر برد
آشفته ام ز باد که هر دم بر غم من
گردی ز مقدم تو بروی دگر برد
جان را بدست باد چو سویت روان کنم
لرزد دلم مباد که سوی دگر برد
عاشق شنید بوی گل از باد و شد ز دست
در مجلسی ندید که بوی دگر برد
آمد هوای آنکه فغانی بهر نفس
برگ نشاط بر لب جوی دگر برد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به اضطراب و دلهره عاشقانه اشاره دارد. شاعر از تمایل و خیالات خود به سوی محبوب میگوید و ابراز میکند که هر لحظه افکارش به سوی دیگری رفته و غمی از این انتقال احساس میکند. او به باد اشاره میکند که با هر وزش خود، یاد محبوب را به او میآورد و دلش را میلرزاند. همچنین، یک عاشق بوی گل را از باد میشنود و به یاد محبوبش دچار اندوه میشود. در نهایت، شاعر به شدت دلتنگی و شوق خود برای محبوبش را بیان میکند.
هوش مصنوعی: هر لحظه، خیال و اندیشهام به سمت جایی دیگر میرود و گویی دست من را گرفته و به سوی آن مکان هدایت میکند.
هوش مصنوعی: من بیتاب هستم از وزش بادی که هر لحظه بر اندوهم میافزاید و تو را از پیش من میبرد.
هوش مصنوعی: اگر جانم را به باد بسپارم و به سمت تو بروم، دلم نلرزد که نکند به سوی دیگری بروم.
هوش مصنوعی: عاشق وقتی بوی گل را از باد حس کرد، آنچنان در اثر این عطر غرق شد که دیگر نتوانست به اطرافش توجه کند و در مجلسی که در آن بود، متوجه هیچ چیز دیگری نشد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که کسی در حال تجربه لحظهای شادابی و سرزندگی است، به طوری که نفس کشیدن او باعث میشود که حس خوشحالی او به درختان و جویها سرایت کند و آنها نیز به نوعی تحت تأثیر این انرژی مثبت قرار بگیرند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.