بیخودی در عشقبازی باد و رسوایی مباد
درد دل باد و ملامت، ناشکیبایی مباد
بیتو غیر ناله ی جانسوز و آه جانگداز
عاشقانرا همدم شبهای تنهایی مباد
رستم از قید خرد یا رب اسیر عشق را
هدمی جز با گرفتاران سودایی مباد
جمع کردم در خم زلفت دل سرگشته را
هیچ دل یا رب پریشان گرد و هر جایی مباد
بی فروغ شمع رخسار تو ای چشم و چراغ
دیده را شب زنده داری باد و بینایی مباد
در حریم چشم و دل بادا جمالت جلوه گر
شمع را کاری به غیر از مجلس آرایی مباد
قول ناصح با فغانی در پریشانی عشق
در نمی گیرد کسی مجنون و شیدایی مباد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.