|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر
|
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ
|
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر
|
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور
|
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه
|
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب)
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دردهای ناشی از آن صحبت میکند. او به نوعی ترک (عاشق) اشاره دارد که به آن پیوند عاطفی و روحی عمیق دارد. عشق او همچون تیر بر بدنش نشسته و در دلش آرزو میکند که وقتی معشوق آب میخورد، خون او را نیز بنوشد. با وجود گفتوگوهای شیرین با معشوق، در حقیقت پشتش خنجر میزند. شاعر از وضعیت سختی که در آن است گلایه میکند و اشاره میکند که چگونه آن معشوق زیبا در دنیا، به مانند شیر در جنگاوری ممتاز شده است. او همچنین به تنهایی و دردهای ناشی از دوری از معشوق خود اشاره دارد و روشن میکند که مهر و محبت او از دلش جدا نمیشود و در این راه دچار سوختن میشود. گوینده به صورت یک فغان بیان میکند که چقدر تشنهی معشوق خود است و دنبال پاسخ و توضیحات نمیگردد.
هوش مصنوعی: دوست من در جستجوی شکار به دشت رفته است، و من از شدت عشق و longing هر لحظه احساس میکنم که تیر غم بر هر تار موی من نشسته است.
هوش مصنوعی: او در دل خود به من حس حسادت دارد و میخواهد مرا آزار دهد، هرچند که در ظاهر با من به نرمی و شیرینی صحبت میکند.
هوش مصنوعی: من فرزند خود را به دنیا میآورم، اما آن شاه سوار اجازه نمیدهد. کار من دیگر از تدبیر و برنامهریزی گذشته است.
هوش مصنوعی: به قدری زیبایی و جذابیت او از همه زیبارویان بیشتر است که در دنیا به مانند یک شیر در میدان جنگ و رهبری میدرخشد.
هوش مصنوعی: عشق و محبت تو چنان در دلم ریشه دوانده که نمیتوانم هیچ چیزی را از آن قطع کنم. آه، این احساسات همچون زنجیری به گردن من افتاده و نمیتوانم از آن رهایی یابم.
هوش مصنوعی: تو در آن لحظه که بر بام رفتی، همه را با زیباییات سوزاندی و تابش تو بهگونهای بود که تمام عالم را فراگرفت.
هوش مصنوعی: به تماشای شعلهی دلسوزی نگاه کن و از حال او سوال نکن، زیرا که از لب تشنهاش، توان گفتن و بیان احساساتش فراهم شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.