دل ببیداد نهادیم عطای تو کجاست
ما خود از جور ننالیم وفای تو کجاست
ما به یک جلوه خرابیم و تو پروا نکنی
آخر ای نخل جوان نشو و نمای تو کجاست
می گذاری که کشد دامن پاک تو رقیب
آن همه سرکشی و جور و جفای تو کجاست
روزگاریست که دل بوی مرادی نشنید
نافه یی از گره بند قبای تو کجاست
شهر زامد شدنت گشت پریشان و هنوز
کس ندانست مه من که سرای تو کجاست
آه از آنروز که تنها ز چمن مست رسی
پرسی از سوخته ی خویش که جای تو کجاست
نیستی خضر فغانی مطلب آب حیات
شرم از همت خود دار فنای تو کجاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر از فقدان و فراق محبوب نالیده و به جستجوی او میپردازد. او میگوید که در دلش خواستهی وصال محبوب درونی است، اما از وفای محبوب خبری نیست. شاعر از درد و رنجی که میکشد سخن میگوید و تأکید میکند که بیوفایی و بیتفاوتی محبوب باعث پریشانی و ناکامی او شده است. او در نهایت با حسرت از نبود محبوب و اثرات آن بر روی زندگیاش میگوید و به دنبال نشانهای از محبوب میگردد. در کل، این شعر درباره حسرت، انتظار و احساس تنهایی ناشی از فراق است.
هوش مصنوعی: دل ما به عشق و فدای تو سپرده شده است، اما در مقابل، عطای تو کجاست؟ ما خود از ظلم و ستم شکایتی نداریم، ولی وفاداری و صداقت تو کجاست؟
هوش مصنوعی: ما در یک حالت نامناسب و خراب قرار داریم، اما تو اهمیت نمیدهی. در نهایت، ای نخل جوان، نشو و نمای تو کجاست؟
هوش مصنوعی: تو اجازه میدهی که رقیب، دامن پاکت را بگیرد، در حالی که آن همه سرکشی و ظلم و سختگیری تو کجا رفته است؟
هوش مصنوعی: در این زمان، دل هیچ نشانی از عشق و آرزو ندارد، بویی از محبت و خوبی نمیشنود. کجاست آن گره کوچکی که از لباس تو آزاد شود و راهم را نشان دهد؟
هوش مصنوعی: شهر به خاطر آمدنت دچار آشفتگی شد و هنوز کسی نمیداند که خانهات کجاست.
هوش مصنوعی: از آن روزی که تنها در میان چمنها سرگردان بودم، از سوختهی دلتنگ خود میپرسم که تو کجا هستی.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به کنایه از خضر، که نماد جاودانگی و دریای دانش است، سخن میگوید. او به این نکته اشاره میکند که اگرچه انسانها به دنبال آب حیات و جاودانگی هستند، اما باید از تلاش و همت خود شرم داشته باشند. در واقع، شاعر به فانی بودن انسان و ناتوانی او در رسیدن به ابدیّت اشاره میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ جوینده ندانست که جای تو کجاست
آخر ای خانه برانداز سرای تو کجاست؟
روزنی نیست که چون ذره نجستیم ترا
هیچ روشن نشد ای شمع که جای تو کجاست
گر وفای تو فزون است ز اندازه ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.