چار یارش، که مرشد دینند
همه اندر مقام تحسینند
دوستان پیمبرند همه
خلفای مطهرند همه
ای فضولی، چرا ز نادانی
یار اینی و دشمن آنی؟
دو هوایی اگر نورزی به
سه طلاق خیال فاسد ده
تو چه دانی درین میانه چه بود ؟
کین چرا پیش ازان خلیفه نبود ؟
تو چه دانی مصالح این کار؟
چه به خود راه میدهی انکار؟
همه را نیک دان، مباش فضول
جز نکو کی بود رفیق رسول؟
صد هزاران دریچه از رضوان
مفتتح در مضاجع ایشان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره چهار یار پیامبر (ص)، یعنی ابوبکر، عمر، عثمان و علی (ع)، صحبت میکند که همگی در مقام تحسین و احترام قرار دارند. شاعر به فضولی و نادانی افرادی که در مورد این خلفا نظر میدهند، انتقاد میکند و به آنها یادآوری میکند که باید از قضاوتهای ناامیدکننده پرهیز کنند. او تاکید میکند که تنها نیکنامان باید رفیق پیامبر (ص) باشند و درباره اهمیت و مصالح کارها با دقت بیشتری فکر کنند. در نهایت، شاعر به مقام و جایگاه والای این یاران اشاره میکند و به زیباییهای وجود آنها میپردازد.
هوش مصنوعی: چهار یار او که راهنمای دین هستند، همه در جایگاه ستایش و تحسین قرار دارند.
هوش مصنوعی: تمامی دوستان پیامبر، جانشینان پاک و معصوم او هستند.
هوش مصنوعی: ای فضولی، چرا به خاطر نادانیات، دوست را دشمن میپنداری و دشمن را دوست؟
هوش مصنوعی: اگر در دو حال مختلف و ناپایدار قرار بگیری، بهتر است که به افکار بیاساس خود پایان دهی و آنها را رها کنی.
هوش مصنوعی: تو چه میدانی در این ماجرا چه گذشته است؟ چرا هیچیک از خلیفهها قبل از این موضوع وجود نداشتند؟
هوش مصنوعی: تو چه میدانی که برای این کار چه چیزهایی نیاز است؟ چرا به خودت اجازه میدهی که انکار کنی؟
هوش مصنوعی: همه را به خوبی بشناس و در میان آنها فضول و بیربط نباش، مگر اینکه رفیق خوبی باشی.
هوش مصنوعی: در دلهای آنها دهها هزار در از بهشت گشوده شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.