گنجور

 
عراقی

تا کی از ما یار ما پنهان بود؟

چشم ما تا کی چنین گریان بود؟

تا کی از وصلش نصیب بخت ما

محنت و درد دل و هجران بود؟

این چنین کز یار دور افتاده‌ام

گر بگرید دیده، جای آن بود

چون دل ما خون شد از هجران او

چشم ما شاید که خون افشان بود

از فراقش دل ز جان آمد به جان

خود گرانی یار مرگ جان بود

بر امیدی زنده‌ام، ورنه که را

طاقت آن هجر بی‌پایان بود؟

پیچ بر پیچ است بی او کار ما

کار ما تا کی چنین پیچان بود؟

محنت آباد دل پر درد ما

تا کی از هجران او ویران بود؟

درد ما را نیست درمان در جهان

درد ما را روی او درمان بود

چون دل ما از سر جان برنخاست

لاجرم پیوسته سرگردان بود

چون عراقی هر که دور از یار ماند

چشم او گریان، دلش بریان بود

 
 
 
عراقی

همین شعر » بیت ۹

درد ما را نیست درمان در جهان

درد ما را روی او درمان بود

حافظ

دردِ ما را نیست درمان الغیاث

هجرِ ما را نیست پایان الغیاث

عطار

آنچه نقد سینهٔ مردان بود

زآرزوی آن فلک گردان بود

گر از آن یک ذره گردد آشکار

هر دو عالم تا ابد پنهان بود

در گذر از کون تا تاب آوری

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۵۱ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
کمال‌الدین اسماعیل

هر کرا جای این نگارستان بود

دایم اندر روضۀ رضوان بود

بیت معمورست و تا این خانه هست

خاندان ملک آبادان بود

گر جهان طوفان غم گیرد چه باک؟

[...]

امیر حسینی هروی

سوی هر دو روز وشب گردان بود

نام او قلب از برای آن بود

جهان ملک خاتون

گر کسی را درد بی درمان بود

از لبت درمان او آسان بود

قطره ای زان چشمه ام بر لب چکان

اعتمادی نیست تا بر جان بود

دیده جان بربدوزم از رخت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه