بخش ۱ - توحید یه مقدمه ی خیابان دوم
به یکتا جهانداور دادراست
نیایش روا و ستایش سزاست
که بینش ده هر دو بیننده اوست
جهان را جهان آفریننده اوست
چو ره زی شناسایی اش بسپرد
زتک باز ماند سمند خرد
خدایی که نشناسدش هیچ کس
شناسای او ذات اوی است و بس
نیارد سزاوار یزدان سپاس
جز آن کایزدش کرد یزدانشناس
همان به کزین گفتگو بگذریم
فرستاده گان را درود آوریم
که نیک اختر و پاکرای آمدند
به پیغمبر ی از خدای آمدند
جهان را زهر بد نگه داشتند
روان را سوی راست ره داشتند
درود از خدا برچنان رهبران
سزد ویژه برختم پیغمبران
محمد (ص) که هستی بدوهست گشت
به دین رایت کفر ازو پست گشت
درخشده چون شد رخ فرخش
جهان را خدا خلق کرد از رخش
به معراج به عرش اکبر نشست
به تختی که بودش سزا برنشست
چو از قدرتش ذوالجلال آفرید
مر او را چو خود بی همال آفرید
نبی گنج حق بود و گنجور اوی
علی بود با یازده پور اوی
بدان شهریاران پناهنده ایم
وزین داوران مزد خواهنده ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.