گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
الهامی کرمانشاهی

چو ازکار یاران بپرداخت شاه

بفرمود تا خیمه و بارگاه

پس و پشت هم برکنند استوار

که دشمن برایشان نیارد گذار

ودیگر یکی کنده فرمود شاه

بکندند برگرد آن خیمه گاه

مرآن کنده را پر زهیزم نمود

پس آنگه به فرزند فرخ سرود

که از یاوران سی سوار بکار

پیاده دو ده مرد هامون سپار

ببر با خود ای شیر دشت نبرد

به گرمی رسان سوی ماآب سرد

دمان شاهزاده سوی رود رفت

هم مشک ها کرد پر آب و تفت

سوی خرگه شاه شد بی گزند

به همراه یاران پیروزمند

شهنشه به یاران خود آب داد

سپس گفت: ای نامداران راد

بشویید ازین آب روشن دهان

که هست آخرین قوتتان درجهان

بسازید ازین آب غسل و وضو

بسایید پیش خداوند رو

بشویید رخت بر خویشتن

که باشد شما را به جای کفن

در آن شب گزین سبط شاه حجاز

گهی در دعا بود و گاهی نماز