ابن یمین
»
دیوان اشعار
»
ماده تاریخها
»
شمارهٔ ۱۲ - تاریخ وفات و کشته شدن علاء الدین محمد وزیر در سر بیشه استر آباد
ز هجرت هفتصد بود و چل و دو
سه بر عشرین فزوده ماه شعبان
بروز چار شنبه در گه چاشت
ز بد فعلی این گردون گردان
علاء الدین و الدنیا محمد
وزیر شه نشان ملک ایران
ز سر بیشه سوی جنت روان شد
که جانش تازه باد از ابر غفران
جلال ملک و دین زان گلشن آمد
گلی خرم دل و شاداب و خندان
مبادا بی چنین گل گلشن ملک
که هست این یادگاری در گلستان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن اشاره به هجرت و زمان آن دارد و به طور خاص روزی را در ماه شعبان ذکر میکند. شخصیتهای اصلی، علاءالدین و محمد هستند که وزیر شاه ایران میباشند و به سمت بهشتی روانه میشوند. این سفر آنها به خاطر شرایط فعلی و مشکلاتی است که گردون (دنیا) به وجود آورده است. توصیف جلال و زیبایی گلشن و گلهایی که نماد شادی و سرزندگیاند، به تصویر کشیده شده است و تأکید میشود که این گلها نشانهای از یادگاری در گلستان هستند، که وجودشان برای ملک (کشور) بسیار ارزشمند است.
هوش مصنوعی: از هجرت پیامبر تا این زمان، هفتصد و سی و دو سال و بر اساس حساب، بیست سال به ماه شعبان اضافه شده است.
هوش مصنوعی: در روز چهارشنبه در وقت ناهار، به خاطر بدخلقی این روزگار، اتفاقات ناخوشایندی رخ میدهد.
هوش مصنوعی: علاءالدین و محمد، وزیر شاه ایران است که در اوج قدرت و عظمت قرار دارد.
هوش مصنوعی: از لابهلای جنگل به سوی بهشت روانه شد، چرا که روحش از بارش رحمت و بخشش تازه شده است.
هوش مصنوعی: زیبایی و جلال ملک و دین از آن باغی است که در آن گلی خوشبو و شاداب و خندان رشد کرده است.
هوش مصنوعی: مواظب باش که بدون چنین گلی در باغ سلطنتی بینظیر، این یادگاری در گلزار وجود نداشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه چیزست آن رونده تیرک خرد؟
چه چیزست آن پلالک تیغ بران؟
یکی اندر دهان حق زبانست
یکی اندر دهان مرگ دندان
ملک آن یادگار آل دارا
ملک آن قطب دور آل سامان
اگر بیند بگاه کینش ابلیس
ز بیم تیغ او بپذیرد ایمان
بپای لشکرش ناهید و هرمز
[...]
بدان گردیست آن سیمین زنخدان
بدان خمیدگی زلفین جانان
یکی گوئی که از کافور گوییست
یک گوئی که هست از مشگ چوگان
چه چیزست آن خط مشکین و آن لب
[...]
ز من معزول شد سلطان شیطان
ندارم نیز شیطان را به سلطان
سرم زیرش ندارم، مر مرا چه
اگر بر برد شیطان سر به سرطان؟
همی دانم که گر فربه شود سگ
[...]
پس آنگه تازیانه زدش چندان
ابر پشت و سرین و سینه و ران
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.