رخسار تو آئینه دیرینه ماست
ما شاهد و دیدار تو آئینه ماست
آن جامه شاهی که باطلس ندهیم
در صومعه آن خرقه پشمینه ماست
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
رخسار تو آئینه دیرینه ماست
ما شاهد و دیدار تو آئینه ماست
آن جامه شاهی که باطلس ندهیم
در صومعه آن خرقه پشمینه ماست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جاودانگی چهره معشوق اشاره دارد. شاعر میگوید که رخسار معشوق، آینهای است که نشاندهنده تاریخ و گذشت زمان ماست. همچنین، او از لباس شاهانه سخن میگوید که آن را با طلا و ابریشم نمیخواهد، زیرا در واقع در کلبهای ساده و روحانی، پوشش پشمینه و زاهدانهای ارزش بیشتری دارد. در کل، شعر به تضاد میان زیبایی ظاهری و معنوی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: چهره تو تابش روشنایی تاریخ ماست، ما در حضور و ملاقات تو تمام وجودمان را میگذاریم.
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره میشود که لباس و ماجرای بزرگ و با شکوهی که نباید آن را به چیزی کمارزش و ساده فروخت. حتی در مکانهای ساده و زاهدانه، لباس پشمی ما از آن جامه مجلل نیز مهمتر است. یعنی لباس پشمینه با حالتی از صداقت و سادگی برای ما ارزشمندتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایام چو آتشکده از سینهٔ ماست
عالم کهن از وجود دیرینهٔ ماست
اینک به مثل چو کوزهای آب خوریم
از خاک برادران پیشینهٔ ماست
سودای تو آشنای دیرینهٔ ماست
دیر است که عوعو تو در سینهٔ ماست
چندانک همی بنگرم از سال به سال
عشق تو همان اَحمَد پارینهٔ ماست
اسرار غم عشق بگنجینه ماست
دردانه غم در صدف سینه ماست
با هر که در آمیختم از من بگریخت
جز غم که حریف و یار دیرینه ماست
با آنکه همیشه یار در کینه ماست
ز آن روی نتابیم که آئینه ماست
هرگز نرود خیال آن سرو سهی
زین شکل صنوبری که در سینه ماست
مهر ازلی در دل بی کینهٔ ماست
منزلگه اسرار نهان سینهٔ ماست
ما گرچه خرابیم ز ما در مگذر
کان گنج خفی درون گنجینهٔ ماست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.