گنجور

 
 
 
اوحدالدین کرمانی

ای آمده گریان زتو خندان همه کس

از آمدن تو گشته شادان همه کس

امروز چنان باش که فردا که روی

خندان تو به در روی و گریان همه کس

کوهی

سر زلفین تو شد رشته جان همه کس

لعل و یاقوت لبت قوت روان همه کس

تا تو آب دهن انداخته ای در دل خاک

پر شد از شهد و شکر کاسه وخوان همه کس

بسکه ذکر دهن و فکر لبانش کردی

[...]

نظیری نیشابوری

از ضعف تنت رفته توان همه کس

وز درد تو خسته استخوان همه کس

یک تن ز ملامت تو بی دردی نیست

پیوند به جان تست جان همه کس

رضاقلی خان هدایت

ای آمده گریان تو و خندان همه کس

وز آمدن تو گشته شادان همه کس

امروز چنان بزی که فردا چو روی

خندان تو برون روی و گریان همه کس

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه