ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۹ در جستن دوستی که باشد دمساز عمری چپ و راست گشتم و شیب و فراز پیدا و نهان بیازمودم همه را جز سایه خود نیافتم محرم راز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در جستجوی دوستی همدل و نزدیک، مدتها به چپ و راست و در بالا و پایین سفر کردم. همه را بررسی کردم، ولی جز سایه خودم هیچکس را نیافتم که رازهایم را درک کند.
هوش مصنوعی: در تلاش برای یافتن دوستی که بتواند همدم و همفکر باشد، سالها به جستوجو پرداختم و در این راه بارها به چپ و راست و بالا و پایین رفتم.
هوش مصنوعی: من در زندگی همه چیز را تجربه کردم، اما جز سایه خود هیچکس را نیافتم که به رازم پی ببرد و بتواند با من همدلی کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تب خاله مرا نمود معشوقه ز ناز
هر دم بلبان سرخش انگشت فراز
چون کودک شیرخواره از حرص وز آز
انگشت همی مزم به شبهای دراز
شمع است رخ خوب تو پروانه طِراز
سودات مفرح است دیوانه فراز
در عشق تو زآن نای مرا نیست که هست
شب کوته و تو ملول و افسانه دراز
نی چارهٔ آنکه با تو باشم همراز
نی زهرهٔ آنکه بیتو پردازم راز
کارم ز تو البته نمیگردد ساز
کار من بیچاره حدیثی است دراز
بس شب که به روز بردم، ای شمع طراز
باشد که شبی روز کنم با تو به راز
شد بیشب زلف و روز رخسار تو باز
روزم چو شب زلف تو تاریک و دراز
دی گفت بدستار بزرگی بزاز
در چارسوی رخت مزاد شیراز
داری برکی خوب رها کن مندیل
( در عیش خوش آویز نه در عمر دراز)
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.