ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۶ در عشق من و تو هر دو ایمایه ناز نو شد بجهان قصه محمود و ایاز دل در خم زلفین تو چونم نطپد بیچاره کبوتریست در چنگل باز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در عشق ما، هر دو داریم زیبایی و ناز. داستان عشق محمود و ایاز تازه و زنده شده است. دلم در زلفهای تو به تپش نمیافتد، مانند کبوتر بیچارهای است که در چنگال یک شکارچی گرفتار شده.
هوش مصنوعی: در عشق من و تو هر دو به ناز و زیبایی دست یافتهایم و این عشق به دنیا قصهای مشابه داستان محمود و ایاز را به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: دل من در پیچ و تاب موهای تو مانند کبوتر بیچارهای است که در دام شاهین گرفتار شده است و نمیتواند آرام بگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون کشته ببینیام، دو لب گشته فراز
از جان تهی این قالب فرسوده به آز
بر بالینم نشین و میگوی بناز:
کای من تو بکشته و پشیمان شده باز
تا روی ترا بدیدم ای شمع تراز
نی کار کنم نه روزه دارم نه نماز
چون با تو بوم مجاز من جمله نماز
چون بی تو بوم نماز من جمله مجاز
اندر همه عمر من شبی وقت نیاز
آمد بر من خیال معشوقه فراز
برداشت نقاب مرمرا گفت بناز
باری بنگر که از که ماندستی باز
آن شد که ترا رفت همی با ما ناز
و آن شد که مرا بود بروی تو نیاز
ما ناز تو و نیاز خویش ، ای پرساز
بر سنگ زدیم و صبر کردیم آغاز
چون کشته ببینم دو لب کرده فراز
وز جان تهی این قالب فرسوده به آز
بر بالینم نشسته می گوی بناز
که کشته ترا من و پشیمان شده باز
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.