گنجور

 
 
 
ابوسعید ابوالخیر

حمدا لک رب نجنی منک فلاح

شکرا لک فی کل مساء و صباح

من عندک فتح کل باب ربی

افتح لی ابواب فتوح و فتاح

اوحدالدین کرمانی

القلب الی لقایکم یَرتاحُ

یفدی لکم القلوبُ و الارواحُ

حالی لیلاً و انتم مصباح

من یصلحنا فما لنا اصلاحُ

مولانا

یا راهبا انظر الی مصباح

متشعشعا و استغن عن اصباح

انظر الی راح تناهی لطفه

و سبی النهی یا لطف‌ها من راح

فالراح نسخ للعقول بنوره

[...]

صوفی محمد هروی

یک کاسه هریسه پر ز روغن به صباح

یک تکه، گرسنه را به از صد تفاح

عیبی نکنی به گفتن اطعمه ام

کین گفت شنود من مزاحی است مباح

یغمای جندقی

جدگیر مراین لطیفه بی هزل و مزاح

قصابی نوع بشر ار نیست مباح

سگ زن تراز این خرگله بسیار شنید

چون بر دگری نرفت تکلیف نکاح

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه