گنجور

 
ابن یمین

چیست آن گوهر شهوار میان پر زر و سیم

سیم و زر هر دو درو آب و بهم ناممزوج

هست چون صبح دوم غرقه زر اندر سیمش

لیک صبحی که نباشد به بلندیش عروج

گه بود حقه سیماب و درو مهره زر

گاه از آن حقه کند موذن شبخیز خروج

اجتماع مه و مهرست بدو در همه وقت

چه عجب صورت او هست چه برجی ز بروج

این لغز بر تو اگر حل نکند ابن یمین

نتوانی بدر آوردن الی یوم خروج