گنجور

 
ابن یمین

من اندر کسب اسباب فضائل

نکردم هیچ تقصیر و توانی

هنر پروده ام زینسان که بینی

بیا انکار کن گر میتوانی

سخنهائی بنظم آرم روانبخش

که گوید روح قدسش از روانی

که تو آب روانی از سلاست

ندانم یا ز محبوبی روانی

فلک در حق من تقصیرها کرد

تو تکذیبم کنی هر چند دانی

ولی بر صدق دعوی پیش خصمم

گواهی میدهد قاصی و دانی

منال ابن یمین از جور گردون

که این از بدو فطرت هست جانی

تو را این بس که حاسد از کسافت

تنست و تو ز روی لطف جانی