کسیکه سفله و ادنای خلق بوده بود
اگر بگیرد امروز ماه تا ماهی
چنان بود که کدو همسر چنار بود
ولیک ناید ازو مسند شهنشاهی
مریز آب رخ از بهر نان تو ایدرویش
که خاک بر سر این خواجگان ناگاهی
برو بملک قناعت در آو ایمن باش
ز کردگار جهان خواه هر چه میخواهی
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
کسیکه سفله و ادنای خلق بوده بود
اگر بگیرد امروز ماه تا ماهی
چنان بود که کدو همسر چنار بود
ولیک ناید ازو مسند شهنشاهی
مریز آب رخ از بهر نان تو ایدرویش
که خاک بر سر این خواجگان ناگاهی
برو بملک قناعت در آو ایمن باش
ز کردگار جهان خواه هر چه میخواهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر به افرادی که از نظر اخلاقی و اجتماعی پایینتر هستند اشاره میکند و میگوید اگر چنین کسی به قدرتی برسد، این قدرت دوام نخواهد داشت. او به اهمیت قناعت و رضایت از آنچه دارد اشاره میکند و به مخاطب یادآوری میکند که نباید خود را به خاطر دنیای فانی به زحمت بیندازد. در نهایت، شاعر توصیه میکند که به جای جستجوی قدرت و ثروت، باید در آرامش و ایمنی زندگی کند و از خداوند هر چه میخواهد، بخواهد.
هوش مصنوعی: کسی که در گذشته فردی پست و بیارزش بوده است، اگر امروز از ماه به عنوان پاداش بگیرد، هیچ تفاوتی نمیکند.
هوش مصنوعی: کدو در کنار چنار قرار داشت و به نظرم میرسید که همسر اوست، اما هرگز نمیتواند به مقام پادشاهی دست یابد.
هوش مصنوعی: آب چهرهات را برای نان به دست نیاور، ای درویش! زیرا خاک بر سر این خواجههای نادان است.
هوش مصنوعی: به سرزمین قناعت برو و در آنجا به آرامش برس، از خدای جهان به دوری از خواستههای زیادهخواهی محافظت کن و هر آنچه که میخواهی، به دست بیاور.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چرا چو روز بهار ای نگار خرگاهی
بر این غریب نه بر یک نهاد و یک راهی
گهی به لطف چو عیسا مرا کنی فلکی
گهی به قهر چو یوسف کنی مرا چاهی
گهی به بوسه امیرم کنی به راهبری
[...]
هلال ماه صیام از سپهر ناگاهی
بتافت آنک، ربی و ربک اللهی
بسان زورق سیمین میان دریائی
بشکل نعلی زرین فتاده در راهی
چنانکه بردم طاوس نیم دایره
[...]
زهی مسخّر حُکمت ز ماه تا ماهی
شه ستاره سپاه و سپهر درگاهی
چو بندگان، مه و خورشید بر درت شب و روز
نشسته اند به هر خدمتی که در خواهی
تویی که از ره تسبیب، قسط روزی خلق
[...]
همای چتر فلک سای ارسلانشاهی
که باد سایه ی چترش ز ماه تا ماهی
کشید رخت بر این آشیان، ز اوج ظفر
شکار کرده هر اقبال را، که میخواهی
گرفته روی ممالک ز تیغش آرایش
[...]
چه خوش بود که به بالینِ خفته ناگاهی
چو چشم باز گشایم مرا رسد ماهی
فقیر را چه سعادت ورایِ آن باشد
که سر به کنجِ خرابش در آورد شاهی
میانِ ظلمتِ شب نورِ طلعتش باشد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.