جلال دولت و دین یونس ایکه جاه تر است
مقام برتر کیوان فروترین پایه
بر آفتاب بچربدسها بتابش اگر
ز نور رای تواش ذرهای بود مایه
ز عقد گوهر لفظت عروس معنی را
ببسته کلک تو مشاطه وار پیرایه
بخشگسال کرم آز تشنه لب دیده
ز ابر خامه تو آنچه کودک از دایه
تو آفتاب جهانی و بنده ابن یمین
ترا شدست بامید نور همسایه
اگر ز طالع شوریده نیست این از چیست
جهانیان ز تو در نور و بنده در سایه
تو خود بگو که بدوران چون توئی چو منی
شکسته حال چو این قافیه همی شایه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همای خلعت عالی فکند سایه بر آن
که آفتاب نماید ز رأی او سایه
عمید دولت ابونصر پارسی که خدا
دهد به اختر دولت ز اخترش مایه
سپهر قالب معراج و همتش به بسود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.