مرد عاقل نرود در پی کاری که در آن
هر کسی تهمت دیگر نهد اندر حق او
عاقل آنست که فکرش بمقامی برسد
که بگویند پس از وی همه کس منطق او
زیر زین رام کند توسن ایام چنان
کز لگامش نکشد سر پس ازین ابلق او
گر ز دریای فلک میل گذارش باشد
شود از قوت رایش مه نو زورق او
چون بدین پایه رسد مرد زند هر سو دست
دست احداث مقید نکند مطلق او
هر که بر اسب مراد دل خود گشت سوار
شاه گیری نکند پس چه کند بیدق او
میکند ابن یمین نیز در احوال جهان
فکر تا حل شودش مسئله مغلق او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.