ایدل هوشیار اگر چه سپهر
با تو در شیوه مواسا نیست
مخور انده که با همه تنها
هستش اینحال با تو تنها نیست
کیست باری سپهر هرزه روی
کایستادن دمیش یارا نیست
بی ثباتیست بیسر و پائی
در جهان با کسش مدارا نیست
سر فرو ناوری بوعده او
می نبینی که پای بر جا نیست
گر تو خواهی که بر خوری از عمر
خلق را خود جز این تمنا نیست
نقد امروز را مده از دست
دی برفت و امید فردا نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلم از نیستی چو ترسا نیست
تنم از عافیت هراسانیست
در دل از تف سینه صاعقه ایست
بر تن از آب دیده طوفانیست
گه دلم باد تافته گوئیست
[...]
هر که در خطهٔ مسلمانیست
متلاشی چو نفس حیوانیست
هر که عیسیست او ز مریم زاد
هر که او یوسفست کنعانیست
فرق باشد میان لام و الف
[...]
در همه مملکت مرا جانیست
هر زمان پایبند جانانیست
در کنارم به جای دمسازی
تا سحرگه ز دیده طوفانیست
در کجا میخورد مرا غم عشق
[...]
ای به تو زنده هر کجا جانیست
وز تنور تو هر کرا نانیست
آنکه نامش ز ننگ پیدا نیست
در بدی و ددیش همتا نیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.