گنجور

 
ابن یمین

آنکه از برق سحاب کرم شامل او

تا ابد طی را دل و جان در تابست

و آنکه خصمش بمثل گر بود از آهن و روی

درگه معرکه لرزنده تر از سیمابست

تیغ چون آب وی و سینه پر آتش خصم

دشنه رستم دستان و دل سهرابست

اتفاق همه خلقان جهان هست بر آنک

پهلوانی که بدین زور وتوان و تابست

حارس و حامی اقلیم هنر شیخ علیست

که به بیداری او چشم فلک در خوابست

بجز این ورد ندارند گروهی که مدام

رویشان از پی طاعت بسوی محرابست

که سرافراز جهان شیخ علی باقی باد

کز نم ابر کفش کشت امل شادابست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode