گنجور

 
ابن یمین

گر بگویم خون شود در کوه سنگ

آنچه من از دور گردون می‌کشم

کس نداند چون منی دیوانه‌ای

جور این گردون دون چون می‌کشم

گرده‌ام خون می‌شود تا گرده‌ای

از تنور رزق بیرون می‌کشم

 
 
 
عطار

دامن دل از تو در خون می‌کشم

ننگری ای دوست تا چون می‌کشم

از رگ جان هر شبی در هجر تو

سوی چشم خونفشان خون می‌کشم

گرچه چون کاهی شدم از دست هجر

[...]

فیض کاشانی

از معانی مغز بیرون می‌کشم

معنوی داند که من چون می‌کشم

بسته دارم تا نظر در صورتی

معنی هر لحظه بیرون می‌کشم

لیلیی دارم که نتوان دیدنش

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فیض کاشانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه