پیشتر زین چند گاهی دل پریشان داشتم
خود چه میگویم ز دل صد رنج بر جان داشتم
یوسف مصر کرم را از تکسر شکوهای
بود و من یعقوب وش دل بیت احزان داشتم
آن علی علم حسن سیرت علاءالدین حسین
کز غم او چشم و دل گریان و بریان داشتم
بسکه بر خاطر ملالت بود مستولی مرا
همچو گنج آرامگه در کنج ویران داشتم
از جفای چرخ چوکانی دل آزرده را
بر سر میدان غم چون گوی گردان داشتم
گرچه بر من ز آن تکسر گشت رمزی آشکار
لیک چون خوش نامدم از خویش پنهان داشتم
ورچه یکساعت نبودم دور ازو بی درد دل
لیکن از دیدار او امید درمان داشتم
منت ایزد را که دیدم در زمان صحتش
گشته ایمن ز آنچه دل از وی هراسان داشتم
بعد ازین شکرست چون ابن یمین کارم از آنک
حاصلم شد هر چه چشم آن ز یزدان داشتم
گر به ماضی شرح دادم اختصاص خود بدو
ظن مبر کانحال ماضی بد که من آن داشتم
داشتم در دل هوای او و خواهم داشتن
تا ابد چون دائم او را رکن ایمان داشتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پیشتر زین چند گاهی دل پریشان داشتم
خود چه میگویم ز دل صد رنج بر جان داشتم
یوسف مصر کرم را از تکسر شکوه ئی
بود و من یعقوب وش دل بیت احزان داشتم
آن علی نام حسن سیرت علاءالدین حسین
[...]
یاد ایامی که رو برروی جانان داشتم
آبرویی همچو شبنم در گلستان داشتم
باغبان بی رخصت من گل نمی چید از چمن
امتیازی در میان عندلیبان داشتم
شاخ گل یک آب خوردن غافل از حالم نبود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.