گنجور

 
ابن یمین

با خویشتنم هست دمی خوش که در آندم

گنجای نبی نی ولی نی و ملک هم

در عالم وحدت بمقامیست مرا جای

کآنجا نه سما کست پدید و نه سمک هم

در خانه شش گوشه مربع چو نشینم

ز آنسوی مکان پویم و زین دور ترک هم

آگه نشود عقل زاسرار من و او

کانها نه پدیدار یقین است و نه شک هم

ای ابن یمین زنده برانم که بمانم

چندانک بماند کره خاک و فلک هم

شیرینی گفتار تو افکند در آفاق

شوری ز چه زآنروی که شهدست و نمک هم