با خویشتنم هست دمی خوش که در آندم
گنجای نبی نی ولی نی و ملک هم
در عالم وحدت بمقامیست مرا جای
کآنجا نه سما کست پدید و نه سمک هم
در خانه شش گوشه مربع چو نشینم
ز آنسوی مکان پویم و زین دور ترک هم
آگه نشود عقل زاسرار من و او
کانها نه پدیدار یقین است و نه شک هم
ای ابن یمین زنده برانم که بمانم
چندانک بماند کره خاک و فلک هم
شیرینی گفتار تو افکند در آفاق
شوری ز چه زآنروی که شهدست و نمک هم