گنجور

 
ابن یمین

مرجع اهل حیل مجمع تزویر و نفاق

شرف دولت و دین قدوه اصحاب ضلال

آن بدنیا شده مغرور چنان پندارد

که بزرگی جهان جمله بمال است و منال

با بزرگی کرم و خوی خوش ار حاجت نیست

او بزرگیست که گردونش ندیدست همال

زو ندیدست کرم هیچکس الا در خواب

و آن کرم نیست که دیدست خیالست خیال

ملکات وی اگر چه همه با نقصانست

لیک بخلش بود و خبث طبیعت بکمال

اعتقادش چه توان گفت عفی الله ملحد

نکند یاد سلف جز ببدی در همه حال

سخنی کش نبود فایده گوید همه وقت

که در آن طبع غلیظش نتوان یافت کلال

لیک یک نکته لطفش مدد روح دهد

گر بگوشش برسد جای کلالست و ملال

با چنین کس بسوی روضه رضوان نرود

هر که بر پای دل او بود از عقل عقال

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode