کریم دولت و دین سرور زمان و زمین
توئی که مثل تو گیتی ندید داور خویش
سزد که خسرو سیارگان ز بهر شرف
ز خاکپای شریف تو سازد افسر خویش
عروس مملکت اندر زمان جلوه گری
کند ز گوهر تیغ و سنانت زیور خویش
منم که در گه مدحت زبان خوش سخنم
کند ز تیغ بلارک پدید گوهر خویش
پناه اهل هنر چون جناب تست چه شد
که یادمی نکنی از غلام کمتر خویش
من ار نیایم و لطفت نخواندم باشم
چنانکه آیم ورانی بعنفم از در خویش
کجاست آن کرم طبع و آن سخاوت نفس
که ذات پاک ترا ساختند مظهر خویش
ز وصلشان چو خلایق مراد یافت چه شد
که چهره شان بنمائی بچشم چاکر خویش
چرا بسیم و زرم تربیت نفرمائی
چرام خلعت فاخر نپوشی از بر خویش
که هر که بنده او زر بود بازادی
همی دهد ز سر علم گونه زر خویش
جهان بکام تو بادا و باشد از پی آنک
جها ندید جهاندار جز تو درخور خویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش و تمجید از یک شخصیت بزرگ و با مقام، احتمالا پادشاه یا ولی نعمت، پرداخته است. شاعر او را به عنوان بهترین داور و سرور زمان معرفی میکند و میگوید که او برتری و شرف خود را از خاکپای این شخصیت میگیرد. همچنین شاعر به زیبایی و جلال عروس مملکت اشاره میکند که به خاطر این شخصیت میدرخشد.
شاعر از مقام و بلاغت خود سخن میگوید و به یادآوری کرم و سخاوت این شخصیت دعوت میکند. او همچنین از اوایل و هنر اهالی هنر یاد میکند و از شخصیت مورد ستایش خواستار توجه به بندگان و هنروران میشود. شاعر در نهایت آرزو میکند که جهان بر وفق مراد این شخصیت باشد و هیچ کس را بالاتر از او در این دنیا نبیند.
هوش مصنوعی: ای کریم، تو سرور و بزرگمرد زمان و زمین هستی، که هیچکس در جهان مانند تو وجود ندارد.
هوش مصنوعی: خسرو سیارگان برای نشان دادن مقام و شرافت تو، افسر خود را از خاک پای تو بسازد.
هوش مصنوعی: عروس این سرزمین با زیباییاش در زمان خود نمایان میشود و زیباییاش را از جواهراتی مانند شمشیر و نیزهی خود میگیرد.
هوش مصنوعی: من کسیام که در زمان ستایش، زبانم به نیکویی سخن میگوید و از زیر فشار سختیها، ارزش واقعی خود را نشان میدهم.
هوش مصنوعی: چرا به یاد نمیآوری من را، در حالی که تو پناه و حمایت هنرمندان هستی و من هم به نوعی بندۀ تو هستم و به تو وابستهام؟
هوش مصنوعی: اگر من نیایم و محبتت را نگویم، باید مثل زمانی باشم که به زور و بیرحمی از در خودت رانده شوم.
هوش مصنوعی: کجا هستند افراد بخشنده و با روح بزرگ که خالق تو آنان را به عنوان نمایندهای از وجود خود قرار داده است؟
هوش مصنوعی: وقتی مردم به وصال آنها رسیدند و خواستهشان تحقق یافت، چه اتفاقی افتاد که چهره آنها را به چشمان خدمتگزار خود نشان دادند؟
هوش مصنوعی: چرا خود را تربیت نمیکنی و چرا لباس زیبا و باارزشی بر تن نمیکنی؟
هوش مصنوعی: هر کسی که به درگاه او مخلص باشد، به او پاداش و نعمتهای بزرگ میدهد و میتواند دانش و فضایل خود را همچون طلایی ارزشمند به نمایش بگذارد.
هوش مصنوعی: جهان با خواسته و آرزوهای تو همراه باشد، چون هیچ کس جز تو شایستهی رهبری آن را ندیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرم قبول کنی ور برانی از بر خویش
نگردم از تو و گر خود فدا کنم سر خویش
تو دانی ار بنوازی و گر بیندازی
چنان که در دلت آید به رای انور خویش
نظر به جانب ما گرچه منت است و ثواب
[...]
سزد که صبر کنم بر فراق دلبر خویش
ازآنکه وصلش ما را ندید در خور خویش
بلطف خواندن از خدمتش ندارم چشم
چو راضیم که نراند بعنفم از بر خویش
بود بآب دهانش نیاز و خاک درش
[...]
بجز صبا ز که جویم نشان دلبر خویش
من شکسته چو محرومم از صنوبر خویش
نشانده ام به لب جویبار دیده کنون
خیال قامت شمشاد سایه پرور خویش
به غیر کوی تو دیگر کجا برم ای دوست
[...]
مدار آینه را در صفا برابر خویش
به دست شانه مده طره معنبر خویش
نبرده ام به می لعل دست بی لب تو
که پر نکرده ام از خون دیده ساغر خویش
رقیب گفت تو را بدگهر شناخته ام
[...]
به مسجدی که روم در فراق دلبر خویش
بهانه سجده کنم بر زمین نهم سر خویش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.