گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
ابن یمین

با عطارد گفتم آخر با تو دارم نسبتی

چند بد مهری کنی به زین غم کارم بخور

گفت کای ابن یمین گر قدرتی بودی مرا

کی بدینسان گشتمی گشتمی گرد جهان آسیمه سر

اکثر اوقات باشد درو بال و احتراق

بر سر تیرم همیدارد فلک زیر و زبر

رونق کارت ز دستم بر نیمآید ولیک

خواهمت گفت از سر اشفاق پندی معتبر

از کریمان چون جهان خالی همی بینی مکن

بعد از این عمر گرامی در سر بوک و مگر

در جگر خوردن بسر بر عمر و بهر یک دو نان

در پی دو نان مپوی و آبروی خود مبر

هر که میخواهد که باشد از هنر با آبروی

سهل باشد گر نباشد در کف او سیم و زر

آهن و فولاد را بنگر که چون شد آبدار

سهل باشد گر نباشد در کف او سیم و زر

آهن و فولاد را بنگر که چون شد آبدار

بر چسان هنگام ضربت میکند پیدا گهر

از کدورات حوادث چونکه ماند با صفا

آبروی کوه باشد چشمه ساران هنر

 
 
 
عنصری

عارضش را جامه پوشیدست نیکویی و فر

جامه ای کش ابره از مشکت وز آتش آستر

طرفه باشد مشک پیوسته بآتش ماه و سال

و آتشی کو مشک را هرگز نسوزد طرفه تر

چون تواند دل برون آمد ز بند حلقه هاش

[...]

فرخی سیستانی

بر گرفت از روی دریا ابر فروردین سفر

ز آسمان بر بوستان بارید مروارید تر

گه بروی بوستان اندر کشد پیروزه لوح

گه به روی آسمان اندر کشد سیمین سپر

هر زمانی بوستان را خلعتی پوشد جدا

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ناصرخسرو

اصل نفع و ضر و مایهٔ خوب و زشت و خیر و شر

نیست سوی مرد دانا در دو عالم جز بشر

اصل شر است این حشر کز بوالبشر زاد و فساد

جز فساد و شر هرگز کی بود کار حشر؟

خیر و شر آن جهان از بهر او شد ساخته

[...]

ازرقی هروی

ابر سیمابی اگر سیماب ریزد بر کمر

دود سیماب از کمر ناگاه بنماید اثر

ور ز سرما آبدان قارورۀ شامی شدست

باز بگدازد همی قاروره را قاروره گر

ور سیاه و خشک شد بادام تر ، بیباک نیست

[...]

ابوعلی عثمانی

مابَقی فی النّاسِ حُرٌّ

لاٰوَلاٰفی الْجِنّ حُرٌّ

قَدْمَضیٰحُرُّ الْفَریَقیْنِ

فُحُلْو اُلْعَیْشِ مُرٌّ

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه