|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس نارضایتی و ناامیدی شاعر از وضعیت موجود اشاره دارد. شاعر از انصاف و قضا و قدر آسمانی شکایت میکند که چگونه در مدت کوتاهی باعث برانگیختن شور و شر شده است. او احساس میکند که همه چیزش به تاراج رفته و مشکلات زندگی او را تحت فشار قرار دادهاند. در نهایت، او به تقدیر الهی اشاره میکند و به این نکته میپردازد که همه این سختیها بخشی از سرنوشت اوست.
هوش مصنوعی: این دنیا چه شور و هیجانی ایجاد کرده است، در مدت زمان کوتاهی چه ظلمی کرده و چه ناپسندهایی به بار آورده است.
هوش مصنوعی: اسباب و وسایل زندگیام را به غارت بردند و سپس تمام قدرت و انرژیام را به طرز سختی در گلویم گنجانیدند.
هوش مصنوعی: آسمان چه چیزی است و ستارهها چه هستند؟ چرخش سرنوشت، اراده خداوند است که همه چیز را بر اساس اندازهای که تعیین کرده، به پیش میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هجران تو بر جان من از رنج حشر کرد
خون جگرم باز ز دو دیده بدر کرد
از دیده برون رفت و ز رخسار گذر کرد
گفتم که مگر به کند این کار بتر کرد
هر کس که بکام از سر کوی تو گذر کرد
از ساده دلی روی ز جنت بسقر کرد
و آنکو بکمان گوشه ابروی تو دل داد
بر رهگذر تیر بلا سینه سپر کرد
گفتم که ز دست غم تو جان نبرد دل
[...]
بر صفحه رخسار تو آنکس که نظر کرد
خط تو چو اعراب دلش زیر و زبر کرد
آنرا که دمی دیده دل گشت گشاده
چشم از همه در بست و بروی تو نظر کرد
ما را کمر تو ز میان تو نشان داد
[...]
گر تیغ زند یار نخواهیم حذر کرد
کز دوست به تیغی نتوان قطع نظر کرد
هر تیر بلایی که رسید از طرف یار
جان پیش ستاد و همه را سینه سپر کرد
گر یارِ مرا باز هوای دگری نیست
[...]
زآن دیده خود سنگ، پر از اشک شرر کرد
کاین آتش محنت به دل سنگ اثر کرد
درکان نه عقیق است، که از غصه یمن را
بی آبی آن تشنه لبان، خون به جگر کرد
تا صورت این واقعه را دید، ندانم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.