زهی من وفای تو نا دیده هیچ
بغیر از جفای تو نشنیده هیچ
مرا دست هجرانت خاری نهاد
گل دلگشای تو ناچیده هیچ
ز مهرت تنم گشت همچون هلال
مه دلربای تو نادیده هیچ
تو خورشید حسنی و من ذره وار
برون از هوای تو نگزیده هیچ
نکردست ابن یمین سرمه ئی
به از خاک پای تو در دیده هیچ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.