زلف عنبر شکنت مایه ده مشک خطاست
پیش چین سر زلفت سخن مشک خطاست
لعل نوشین تو دارد صفت آبحیات
خط مشکین ترا خاصیت مهر گیاست
چشم بد دور از آنروی چو ماه و خط سبز
که بر آئینه تو گوئی مگر آه دل ماست
آفتاب فلک ار روی بروی تو کند
از حسد همچو مه نوفتد اندر کم و کاست
در غم عارض خورشیدوشت جان و دلم
گر چه از زلف تو آویخته دام بلاست
گر نجات دل اینخسته ز غم میطلبی
نظری کن که اشارات تو قانون شفاست
طمع از دانه خالت نبرد مرغ دلم
گر چه از زلف تو آویخته دام بلاست
هست بر حال دلم ناله شبگیر گواه
خود ترا بر دل من بنده چه حاجت بگو است
تا بقصد دلم آنماه کلهدار کمر
بست بر هیچ مرا پیرهن صبر قباست
من نه تنها نگران رخ چونماه ویم
جمله صاحبنظران مینگرند از چپ و راست
نظر ابن یمین نیست بر آنعارض و خال
نظر او همه بر نازکی صنع خداست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ نپذیری چون ز آل نبی باشد مرد
زود بخروشی و گویی نه صواب است ، خطاست
بی گمان ، گفتن تو باز نماید که تو را
به دل اندر غضب و دشمنی آل عباست
ترک من بر دل من کامروا گشت و رواست
ازهمه ترکان چون ترک من امروز کجاست
مشک با زلف سیاهش نه سیاهست و نه خوش
سرو با قد بلندش نه بلندست و نه راست
همه نازیدن آن ماه بدیدار منست
[...]
بر تو این خوردن و این رفتن و این خفتن و خاست
نیک بنگر که، که افگند، وز این کار چه خواست
گر به ناکام تو بود این همه تقدیر، چرا
به همه عمر چنین خواب و خورت کام و هواست؟
چون شدی فتنهٔ ناخواستهٔ خویش؟ بگوی،
[...]
رمضان موکب رفتن زره دور آراست
علم عید پدید آمد و غلغل برخاست
مرد میخوار نماینده بدستی مه نو
دست دیگر سوی ساقی که : می کهنه کجاست ؟
مطرب کاسد بی بیم بشادی همه شب (؟)
[...]
گر سخن گوید، باشد سخن او ره راست
زو دلارام و دلانگیز سخن باید خواست
زان سخنها که بدو طبع ترا میل و هواست
گوش مالش تو به انگشت بدانسان که سزاست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.