جان بچشمم در نیاید ور نه جانت خواندمی
خوشتر از جان هم ندانم تا چسانت خواندمی
جان ندارد هیچ وزنی بی ثبات اندر جهان
ورنه ایجان و جهان جان و جهانت خواندمی
حسن خلق عالم ار گشتی مجسم پیکری
از لطافت اندران پیکر روانت خواندمی
ایچراغ جان اگر پروانه دادی حسن تو
در شبستان صفا شمع روانت خواندمی
گر نسفتی لعل در بار ترا الماس نطق
عقل باور داشتی گر بی دهانت خواندمی
پای سرو از شرم قدت گر بگل در نیستی
در سرم گشتی که سرو بوستانت خواندمی
گر نبودی حسن ماه آسمانی مستعار
روی آن داری که ماه آسمانت خواندمی
چون نمک داری جگر کردم کباب از بهر تو
سر فرو ناری و گرنه میهمانت خواندمی
جان طلب گر کرده ئی ز ابن یمین بی کین دل
کرد می تسلیم و ماه مهربانت خواندمی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.