من اندر حلقه زلفش دلی دارم خراب از غم
مرا در عشق او چشمیست دائم غرق آب از غم
خیالش را توان دیدن بخواب اما کجا بینم
چو اندر دیده می ناید مرا ایدوست خواب از غم
دل غمگین من دارد هوای لعل میگونت
چو میداند که نرهاند کس او را جز شراب از غم
جگر خوارست معشوق و جگر خونست عاشق را
ولی گر سر فرود آرد دلی دارم خراب از غم
نگارین من از سنبل چو چو کان میکشد بر گل
بسان گوی میافتد دلم در اضطراب از غم
صبا از چین زلف او نسیمی گر بچین آرد
درون نافه خون گردد دگر ره مشک ناب از غم
بحنا چون کند دلبر خضاب آندست سیمین را
کند ابن یمین چهره بخون دل خضاب از غم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.