ای در زمانه حسن تو چون در بهار گل
ناید به پیش روی تو اندر شمار گل
تا انتساب گل بتو کردند آمدست
خندان و سرخ روی سوی جویبار گل
گل را چه نسبت است برویت چو ایمنست
در گلشن جمال تو ز آسیب خار گل
از بس که سرخ و زرد بر آمد از آنکه شد
از روی لاله رنگ رخت شرمسار گل
باد صبا حکایت حسنت بگل رساند
از رشک شد چو سنبل تر بیقرار گل
و آن زر ساو بر طبق لعل فام کرد
تا بر سرت کند بتواضع نثار گل
ای باغبان بیا و قد و خد او نگر
منشان بباغ سرو سهی و مکار گل
آب روان و سبزه و جام شراب و رود
گر چه خوشند خوشتر ازین هر چهار گل
اما بسان ابن یمین هم که عاشق است
با روی دلستانش نیاید بکار گل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.