گنجور

 
ابن یمین

هست وقت عیش ساغر در دهید

آتشین آبی معطر در دهید

ساقیان گلعذار غنچه لب

آب لعل از ساغر زر در دهید

ای حریف مجلس آزادگان

ساقیانرا گو که ساغر در دهید

مطربان زهره آسارا بخوان

گو نوای نیک و در خور در دهید

کهربای چهره را سازیم لعل

آب چون یاقوت احمر در دهید

گر چه هست ابن یمین مست خراب

بی تعلل جام دیگر در دهید