بسیار جفا و رنج بردی
تا راه به سوی گنج بردی
بیگانه ز خویش تا نگشتی
با وصل من آشنا نگشتی
خوش باش که با تو عهد کردم
کاوراق فراق درنوردم
چون نیست ترا سر صبوری
زین بیش نجویم از تو دوری
وقت است که برگ عیش سازی
با من به طریق دلنوازی
اقوال صفت شوم قرینت
گردم به مراد همنشینت
تا باده خوری ز ساغر وصل
سیراب شوی ز کوثر وصل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.