گنجور

 
نجم‌الدین رازی

شماره ۱: داوود شها گرت به فرمان باد است - مغرور مشو که حاصل آن باد است

شماره ۲: با شمع رخت دمی چو دمساز شوم - پروانه مستمند جانباز شوم

شماره ۳: هر چند گهی برعشق بیگانه شوم - یا عاقبت آشنا و همخانه شوم

شماره ۴: بر خود در حرص و شهوت اردربندی - حالی به مقام فلکی پیوندی

شماره ۵: تا کی هواپرستی و برگردی از خدای - تا چند دین فروشی و دنیای دون خری

شماره ۶: تیر غمزه چو کند داد نشست - تا پر اندر سخاخ سینه من

شماره ۷: بر کوه قاف سایه سیمرغ کامیاب - کز دامنش عقاب بپرد به صد عتاب

شماره ۸: در جهان طرفه اتفاق افتاد - بارگیر مرا که طاق افتاد

شماره ۹: ز آرایش رضوان ملک حور و قصور - زایوان بهشت خوش بود پرده نور

شماره ۱۰

شماره ۱۱: خداوندگار و خداوند امیر - که شاهان ندارند چون او وزیر

شماره ۱۲: مرغی است سخن که آشیان ساخت ز جان - او را همه در باغ خرد یافت توان