گنجور

 
جامی

جدایی می کند بنیاد ما را

خدا بستاند از وی داد ما را

مقام ماه ما عالی ست ای هجر

بلند آهنگ کن فریاد ما را

به ما جز عشق آن بدخو نیاموخت

خدا نیکی دهاد استاد ما را

ز خوبان منع ما چند ای برادر

چو دانی خوی مادرزاد ما را

نسیما جانب بستان گذر کن

بگوی آن نازنین شمشاد ما را

که جز پابوس تو اسباب شادی

نباشد خاطر ناشاد ما را

به تشریف قدوم خود زمانی

مشرف کن خراب آباد ما را

مریدی نیست جامی طالب رشد

به می ده خرقه ارشاد ما را

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode