گنجور

 
بلند اقبال

مشیری و قوامی داشت شیراز

که هر دو در ستم بودند یکه

برفتند از جهان زان پس که هِشتند

ز بدعت‌ها به روی فارس لکه

بگفتم با خرد تاریخشان را

رقم زن چون به زر و سیم سکه

یکی بیرون شد و گفتا که برگو

به دوزخ هر دو را گردید دکه

۱۳۰۱ قمری