گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
بلند اقبال

به غم صبر کن بیقراری مکن

به رخ اشک از دیده جاری مکن

صبوری کن از درد دوری منال

به روزو شب وهفته وماه وسال

مگوصبر تلخ است گوشکر است

ز شهد و شکر بلکه شیرین تر است

به بستان شد از صبر بر پا شجر

شجر هم ز صبر است کآورده بر

بشد تاک از صبر بر پا ز خاک

بشد غوره از صبر پیدا زتاک

شد آن غوره انگور شیرین ز صبر

شد انگور صهبای رنگین ز صبر

همه درد از صبر درمان شود

همه مشکل از صبر آسان شود

ز صبر است هر کار آراسته

ز صبر آمد آن را که دل خواسته

خدا صابران را بوددوستدار

بکن صبر وشو دوست با کردگار

کسی کوخدا دوستدارش بود

چه باک از غم روزگارش بود

نه هرکس تواند برداجر صبر

که جای اندرین بیشه دارد هژبر