مپندار جسم تو چون خاک شد
زلوح جهان اسم تو پاک شد
مپندار چون رفتی از اینجهان
نمانددگر از تونام ونشان
تو را پایه هر جاست برتر شود
توراجا به گلگشت دیگر شود
نگوئی چومردی فنا میشوی
که لابودی و باز لا میشوی
خدا را بسی عالم است ای پسر
که هریک زهر یک بود خوبتر
در آنها دهد سیر بر بندگان
چو ازرفتگان وچوز آیندگان
نه بشنیده گوشم دوچشمم بدید
که شدکرمکی پشه از جا پرید
چو آنکرم شد پشه زامر خدا
شد از عالم آب سوی هوا
مخواه اندرین گفته از من دلیل
که بسیار میباشد از این قبیل
توهم عالمی داشتی در شکم
که میبود قوت توآن دم زدم
کنون اندرین عالمت گشته جا
ببین تا برندت از اینجا کجا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.