گنجور

 
بلند اقبال

عاقلان گویند کس خودرا به دریا کی زند

عاشقان گویند ما را آب اوتا پی زند

مطرب اندرمجلس امشب هوش می خواران ببرد

پا منه ساقی به حق کز روی معنی نی زند

می زندراه دل ودین ترک چشم یار ما

الحذر از آن زمان کویک دوجام می زند

زاهدان شهر می گویند می باشد حرام

من دهم فتوی حلال است ار کسی با وی زند

گوییا پروانه را هم علم عشق آموختند

ورنه بی پروا چنین خودرا بر آتش کی زند

نعل را وارونه بندد هر چه آن چابک سوار

هم بلنداقبال تا در چنگش آرد پی زند

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode