چه سحر بود که دوشم دل آرزوی تو داشت
تورا در آینه میدید و جستجوی تو داشت
به هر دکانکه درین چارسو نظرکردم
دماغ ناز تو سودای گفتگوی تو داشت
به دور خمکدهٔ اعتبارگردیدیم
سپهر و مهر همانساغر و سبوی تو داشت
ز خلق این همه غفلتکه می کند باور
تغافل توز هرسو نظربه سوی تو داشت
نظربه رنگ توبستم نظربه رنگ توبود
خیال روی توکردم خیال روی تو داشت
ز ما و من چقدر بوی ناز میآید
نفس به هرچه دمیدند های و هوی تو داشت
غرور و ناز تو مخصوصکجکلاهان نیست
شکسته رنگی ما هم خمی ز موی تو داشت
هزار پرده دریدند و نغمه رنگ نبست
زبان خلق همان معنی مگوی تو داشت
چه جرعههاکه نه بر خاک ریختی زاهد
به این حیا نتوان پاس آبروی تو داشت
به سجده خاک شدی همچو اشک و زین غافل
که خاک هم تری از خشکی وضوی توداشت
بهگردش نگهت پی نبرد فطرت تو
که سبحهٔ تو چه زنار درگلوی تو داشت
درین حدیقه به صد رنگ پر زدم بیدل
ز رنگ در نگذشتمکه رنگ و بوی تو داشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل معروفی که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق صحبت میکند. شاعر بیان میکند که دیشب در رؤیایی دلش آرزوی معشوق را داشت و او را در آینه میدید. در هر جایی که نگاه کرد، تنها عشق و زیبایی معشوق را در ذهن داشت. حتی در فضاهای مختلف، از جمله خمکدهها، فقط یاد معشوق و جذابیتهای او را در نظر آورده است. همچنین به غفلت مردم و عدم توجه آنها به عشق واقعی اشاره میکند. شاعر با تکیه بر رنگها و زیباییهای معشوق، به تأثیر و عمق عشق پرداخته و حسرتی را در دل احساس میکند. در نهایت، به ساحت عشق اشاره کرده و میگوید که هر چه در دنیا وجود دارد، تحت تأثیر حضور معشوق است.
هوش مصنوعی: دیشب چه جادوئی وجود داشت که دل من آرزوی تو را میکرد و تو را در آینه میدید و به دنبالت بود.
هوش مصنوعی: هر جا که نگاه کردم، در همه جا دکانها و مغازهها، تصور چهره زیبا و دلنشین تو در ذهنم بود و درواقع همه چیز به یاد تو بود.
هوش مصنوعی: در دایرهٔ شهرت و اعتبار، زمان و خورشید همچنان شبیه همان لیوان و پیالهٔ تو بودند.
هوش مصنوعی: از این همه غفلت مردم که به تو توجه نمیکنند، قابل درک است که تو خودت هم اینها را نمیخواهی و خود را از نگاه آنها دور نگه داشتهای.
هوش مصنوعی: به رنگ چهرهات نگاه کردم و تمام فکر و خیالم به چهره تو معطوف شد.
هوش مصنوعی: از ما و من چقدر عطر لطافت به مشام میرسد؛ هر بار که نفسی از تو به مشام میخورد، آواز و سر و صدای تو حس میشود.
هوش مصنوعی: غرور و زیبایی تو تنها به افراد مغرور اختصاص ندارد، زیرا حتی دلهای شکسته و دردمند نیز تحت تأثیر زیبایی موهای تو قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: هزاران پرده را کنار زدند، اما نغمه رنگ و بویی نگرفت. زبان مردم همان مفهومی را داشت که تو نمیخواستی بگویی.
هوش مصنوعی: ای زاهد، تو چه مقدار از جرعههای جانسوز را بر زمین ریختی و به خاطر حیا و شرم خود، دیگر نمیتوانی آبرویت را حفظ کنی.
هوش مصنوعی: به زمین افتادی و مانند اشک سجده کردی، در حالی که غافل هستی از این که زمین نیز رطوبتی بیشتر از خشکی وضوی تو دارد.
هوش مصنوعی: طبیعت تو متوجه ظاهر و گردش تو نیست، زیرا نمیداند که زنجیری که گردن تو را گرفته، همانند تسبیحی است که به دست توست.
هوش مصنوعی: در این باغ، با رنگهای مختلف پرواز کردم، اما هرگز از رنگی که عطرت را داشت عبور نکردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.