گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
بیدل دهلوی

عالم طلسم وحشت چشم سیاه اوست

تا ذره‌ای‌ که می‌رمد از خود نگاه اوست

ماییم و پاسبانی خلوت‌سرای چشم

بیرون رو، ای نگاه‌! که این خوابگاه اوست

شبنم به نیم چشم زدن جوهر هواست

آزاده بیدلی‌که همان اشک آه اوست

بیتاب عشق اگر همه ریگ روان شود

تا سر بجاست آبلهٔ پا به راه اوست

از آه و ناله،‌ دل به غلط پی نمی‌برد

زین دشت هرچه‌گرد برآرد سپاه اوست

حیرت نگاه شوکت نومیدی خودم

کاین هفت‌عرصه‌، یک کف بی‌دستگاه اوست

در وادیی‌ که حسرت ما، آب می‌خورد

موج نگاه تشنه‌، هجوم گیاه اوست

با محرمان عجز، حوادث چه می‌کند

سرهای جیب الفت ما در پناه اوست

ته‌جرعهٔ شراب غروری است عجز ما

رنگ شکسته سایهٔ طرف ‌کلاه اوست

دلدار تا تو رفته‌ای از خود رسیده است

بیدل‌گذشتنی که همین شاهراه اوست

 
 
 
وطواط

امروز روی عالم و پشت سپاه اوست

اصحاب دین و اهل هدی را پناه اوست

فرمانده نواحی عالم ببیش و کم

از مستقر ماهی تا جرم ماه اوست

گرد حسام و معرکه و کارزار اوست

[...]

انوری

بازآمد آنکه دولت و دین در پناه اوست

دور سپهر بندهٔ درگاه جاه اوست

مودود شه مؤید دین پهلوان شرق

کامروز شرق و غرب جهان در پناه اوست

گردون غبار پایهٔ تخت بلند او

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
عرفی

گلزار حسن تازه ز روی چو ماه اوست

گلدسته ی فریب به دست نگاه اوست

ماییم و کشت باغ محبت که سر به سر

زهر آب داده نیش ملامت گیاه اوست

مرغان قدس گرد سرش جوش می زنند

[...]

صائب تبریزی

شاهنشهی است عشق که دل جلوه گاه اوست

آهی که خیزد از دل ما گرد راه اوست

دل را ز کام هر دو جهان سرد ساختن

تأثیر اولین نفس صبحگاه اوست

از یک نگاه، زیر و زبر کردن جهان

[...]

بیدل دهلوی

کو خلوت و چه انجمن آثار جاه اوست

هرجا مژه بلندکنی بارگاه اوست

دل را برون زخود همه یک‌گام رفتنی‌ست

گر برق ناله نیست نگه شمع راه اوست

اقبال خاکسار محبت ز بس رساست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه