بیقراریهای چرخ از دست کجرفتاری است
خاک را آسودگی از پهلوی همواری است
نیست غیراز سوختن عید مذلت پیشگان
خار را در وصل آتش پیرهنگلناری است
از مزاج ما چه میپرسیکه چون ریگ روان
خاک ما چون آب از ننگ فسردن جاری است
گر ز دست ما نیاید هیچ جانی میکنیم
نالهٔ بلبل درینگلشن گل بیکاری است
آبروخواهی، مقیم آستان خویش باش
اشک را از دیده پا بیرون نهادن خواری است
پرفشانی نیست ممکن بسمل تصویررا
زخمی تیغ تحیر از تپیدن عاری است
دست همت آستین میگردد از خالی شدن
سرنگونی مرد را از خجلت ناداری است
شعله خاکسترشود تا آورد چشمی به هم
یک مژه آسودگی اینجا بهصد دشواری است
غیر تیغ اوکه بردارد سرافتادگان
خفتگان را صبحروشن صندل بیداری است
بگذر از فکر خرد بیدلکه در بزم وصال
گردش آن چشم میگون آفت هشیاری است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیقراری و ناآرامیهای زندگی اشاره میکند و از مشکلات و دشواریهایی که انسانها تجربه میکنند، صحبت میکند. او با تصاویری از خاک و آتش، به تضاد و تعارضهای درونی اشاره دارد. شاعر همچنین به ناکامیها و موانع در مسیر زندگی میپردازد و بیان میکند که باید از خجلت و ننگ خود رهایی یابیم. در نهایت، او بر این نکته تأکید میکند که در عمق مشکلات و بیپناهی، زیباییها و امید وجود دارد و باید به خودآگاهی و بیداری در زندگی توجه کنیم.
هوش مصنوعی: چرخ زندگی و گردش آن به خاطر ناپایداری و رفتار نامناسبی است که وجود دارد، در حالی که آرامش و راحتی خاک از سطح صاف و هموارش به وجود میآید.
هوش مصنوعی: غیر از سوختن در روز عید، هیچ چیز دیگری برای افرادی که به ذلت و خواری دچار شدهاند وجود ندارد؛ آنها در اتصال به آتش، لباس گلناری خود را میسوزانند.
هوش مصنوعی: از حال ما چه میپرسی؟ ما مثل ریگ هستیم و خاک ما مانند آبی است که از ننگ و رسوایی مرده جاری میشود.
هوش مصنوعی: اگر از دست ما هیچ کاری برنیاید، به جای آن را زاری بلبل در این گلزار سر میدهیم؛ زیرا در این باغ، تنها گل بیکاری وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر خواهان آبرو و حیثیت خود هستی، باید در کنار خداوند بمانی و اشک ریختن و اظهار ناامیدی از خود نشانه ذلت و بیاحترامی است.
هوش مصنوعی: زیبایی و جلوهگری تصویر زخم خوردهای که تیغ حیرت بر آن افتاده، به هیچ وجه قابل تصور نیست؛ زیرا این تصویر از تپیدن و زندگی خالی است.
هوش مصنوعی: وقتی انسان دست به تلاش و کوشش میزند، احساس خجالت و ناتوانی ناشی از فقر و کمبود در او از بین میرود. در واقع، کار و تلاش میتواند باعث شود که فرد از وضعیت خود راضی باشد و احساس بهتری پیدا کند.
هوش مصنوعی: شعلهای که به خاکستر تبدیل میشود، چشم را به سوی خویش میکشاند. در اینجا، آرامش و راحتی به سختی به دست میآید.
هوش مصنوعی: جز تیغ او، کسی نمیتواند بر زمینافتادگان و خوابزدگان را به حال خود بلند کند. صبح روشن، همان بیداری و آگاهی است که به آنها کمک میکند.
هوش مصنوعی: از اندیشههای اندک و ناچیز بگذر، زیرا در محفل وصال، زیبایی آن چشمان خوشرنگ باعث فراموشی هشیاری و آگاهی میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
لوحهستی یک قلم از نقش قدرت عاری است
آمد ورفت نفس مشق خط بیکاری است
از ره غفلت، عدم را، هستی اندیشیدهایم
شبهه تقریریم و استفهام ما انکاری است
ذرهایم اما به جشم خود گران !فتادهایم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.