برگ عیش من به ساز بیخودی آماده است
چون بط می بال پروازم ز موج باده است
نقش پایم ناتوانیهای من پوشیده نیست
بیشتر از سایه اجزایم به خاک افتاده است
عجز هم در عالم مشرب دلیل عالمیست
پای خوابآلوده را دامان صحرا جاده است
حیرت ما را بهتحریک مژه رخصت نداد
خط شوخ اوکه رنگ حسن را پر داده است
نافه شدگلبرگ ختن اما تغافلها بجاست
دور چشم بد هنوزآن نو خط ما ساده است
گوهریم اما زپیچ وتاب دریا بیخبر
جز به روی ما تحیر چشم ما نگشاده است
میتوان در هستی ما دید عرض نیستی
شعله بیشغل نشستن نیست تا استاده است
بیتو درگنج عدم هم خاک بر سرکردهایم
دست گرد ما ز دامانی جدا افتاده است
قطرهٔ آبیکه داری خونکن وگوهر مبند
تهمت آرام داغ طینت آزاده است
هر نفس چندین امل میزاید از اندیشهات
شرم دار از لاف مردیهاکه طبعت ماده است
درکمین داغ دل چون شمع میسوزم نفس
قرب منزل درخور سعی وداع جاده است
در خرابیها بساط خواب نازی چیدهایم
سایهگل کردهست تا دیوار ما افتاده است
با شکست رنگ بیدلکردهام جولان عجز
رفتن از خویشم قدم در هیچ جا ننهاده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر تعبیراتی از احساسات عمیق و افکار فلسفی شاعر در مورد زندگی، عشق و ناامیدی را به تصویر میکشد. شاعر به صورت نمادین و با استفاده از تصاویری چون «برگ عیش»، «موج باده» و «سایه اجزای» به بیان ناتوانیها و محدودیتهای خود میپردازد. او به تضاد میان وجود و عدم، عشق و جدایی، و زیبایی و بدی اشاره میکند. همچنین به عدم پذیرش واقعیتهای زندگی و تلاش برای فرار از دردها و ناامیدیها اشاره دارد. شاعر در نهایت به تجربهی سوزش دل و دلتنگی برمیگردد و به این نتیجه میرسد که در دنیای پر از خرابها، امیدوار به زیبایی و آرامش است.
هوش مصنوعی: زندگی شادیآور من به دقتی بیفکر و بیپروایی آماده شده است. مانند یک بُط، به خاطر نوشیدن شراب احساس سبکی و پرواز دارم.
هوش مصنوعی: نقش پاهای من نشاندهنده ناتوانیهایم است و نمیتوان آنها را پنهان کرد، چون بیشتر از سایهام اجزای من به زمین افتادهاند.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که در شرایط ناتوانی و درماندگی نیز، نشانهای از علم و دانش وجود دارد. در واقع، آن که در خواب و تنبلی است، باید بداند که راه زندگی و حقیقت در دشت و صحرا قرار دارد و این مسیر میتواند او را بیدار کند.
هوش مصنوعی: حیرت و شگفتی ما بهدلیل زیبایی او، اجازه نداد که از نگاه کردن به او دست برداریم. زیبایی او آنقدر مجذوبکننده است که دل را میبرد.
هوش مصنوعی: گلبرگ ختن (منظور از ختن، منطقهای در چین و مشهور به گلهای زیبا است) به زیبایی خود شکوفا شده، اما غفلتها همچنان وجود دارند. دور از چشم بد، هنوز خط ما (نشانمان) ساده و بیپیرایه است.
هوش مصنوعی: ما خود را مثل گوهر میدانیم، اما از دستخوشی و پیچیدگی دریا بیخبر هستیم. جز این که فقط حیرت و شگفتی بر چهره ما نمایان است.
هوش مصنوعی: در وجود ما میتوان نگریست که عدم همچون شعلهای بیکار نشسته است و تا زمانی که وجود داریم، واقعی نیست.
هوش مصنوعی: بیتو در دنیای بدون تو، ما به نوعی به ذلت و خاکساری افتادهایم و احساس میکنیم که دستانمان از چیزی که به ما تعلق داشت، جدا شده است.
هوش مصنوعی: اگر قطرهای از آب را با خون و گوهر اشتباه نکنید، بدانید که تهمتها و بدگوییها به خاطر ذات و شخصیت زیبا و آزادتان است که برمیخیزد.
هوش مصنوعی: هر لحظه به خاطر افکارت، آرزوهای زیادی در دل زنده میشود. از آنجا که ذات تو مادی است، از گفتن در مورد مردانگی و غرور خود باید شرمنده باشی.
هوش مصنوعی: در انتظار شعلهور شدن دل همچون شمعی میسوزم. نفسهای آخر را به خاطر نزدیک شدن به معشوق میکشم و تلاش برای وداع با جادهای که به او میرسد، انجام میدهم.
هوش مصنوعی: در ویرانیها، در کنار خرابیها، لحظههای آرامش و استراحت را فراهم کردهایم. سایهای همچون گل، بر دیوار ما افتاده است.
هوش مصنوعی: شکست در زندگی و ناامیدی باعث شده که دیگر نتوانم خودم را در هیچ جا ثابت کنم؛ انگار که اصلاً نتوانستهام قدمی بردارم و همیشه در حال حرکت هستم، اما بینتیجه.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بسکه حرف مدعا نازک رقم افتاده است
نامهام چون حیرت آیینه یکسر ساده است
طینت عاشق نگردد از ضعیفی پایمال
گر فتد بر خاک حرفی بر زبان افتاده است
نشئهای دارد دماغ بیقراریهای من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.